بعضی وقتها، وقتی که خیلی خیلی خیلیه یه عالمه زیاد تا ناراحت هستی 
دلت میخواد یه نفر کنارت بشینه.
هیچ کاری نکنه:
پاپیچت نشه و دایم ازت نپرسه چرا ناراحتی.
بهت تهمت عاشق شدن نزنه!!!!!! 
سعی نکنه بغلت کنه یا ببوستت. 
جک نگه.سعی نکنه به زور بخندونتت.
مثل این فیلسوفها نشینه برات از فلسفه ی زندگی و لزوم قوی بودن حرف بزنه. 
از بدبختی های خودش و بقیه تعریف نکنه تا بهت ثابت کنه تو باز خدا رو شکر مشکلت به بزرگی اونها نیست.
سعی نکنه به زور ببرتت بیرون که یه هوایی بخوری و حالت بهتر شه.
من کتمان نمیکنم که تمام کارهایی که گفتم در موقع خودشون مناسب و حتی ضروری هستن.
اینکه از دوستت بپرسی چرا ناراحته نشونه ی اینه که بهش اهمیت میدی.
شاید واقعا عاشق شده و باید در مورد عشق جدیدش باهات حرف بزنه.
در آغوش گرفته شدن و بوسیده شدن واقعا آرامشبخشه.
لبخند حتی اگه زوری باشه حال آدم رو بهتر میکنه.
کلمات فلسفی و امید به زندگی دادن به بقیه گاهی از نون شب هم واجبتره.
باید ادم همیشه شکر کنه که از بد بدتر نشود.
هواخوری هم که همه میدونیم چه قدر مفیده.
ولی...............
بعضی وقتها فقط نیاز داری دوستت چند دقیقه کنارت بشینه.نمیگم زیاد.....فقط 6-5دقیقه.مثل تو به دیوار نگاه کنه و هیچی نگه. 
بعضی وقتها این تنها کاریه که نیاز داری یه نفر برات انجام بده تا حالت بهتر بشه......
ارادتمند
"نگار"
نظرات شما عزیزان:
drrr.dr 
ساعت4:41---20 خرداد 1391
من الان كنارت نشستم دارم به ديوار نگاه مي كنم
پاسخ:مرسی خواهری...
ربولي حسن كور 
ساعت20:26---19 خرداد 1391
سلام
آخه اونوقت هم ميگين اين چه دوستي بود حداقل يه كلمه حرف نزد ما رو از اين حال دربياره!
پاسخ:نه 6-5 دقیقه ی اول هیچی نمیگیم....
یک دانشجوی پزشکی 
ساعت18:57---19 خرداد 1391
یه اتندی داریم همیشه می گه هیچ دنیای قشنگی که آدما واسه خودشون ساختن رو از بین نبرین حتی اگر حباب باشه
پاسخ:چه جمله ی قشنگی گفتن این اتند مهربون
حمیدرضا 
ساعت18:25---19 خرداد 1391
تو رو خدا خانم دکتر
شما تنهایی بشینید دیوار رو نگاه کنید
منم تو تنهایی خودم!!
اینجوری که بهتره
پاسخ:کنار هم نشستن همدردیش بیشتره
مهرداد 
ساعت16:13---19 خرداد 1391
سلام
بله گاهي وقتا شنونده خوب بودن از خوب حرف زدن خيلي سختره
پاسخ:البته من منظورم بیان این حالت بود که هر دو نفر ساکت باشن و در سکوت کنار هم بشینند.
یک دانشجوی پزشکی 
ساعت16:07---19 خرداد 1391
ببخشین من یک لحظه فکر کردم از من سنتون کمتره.ببخشین زیادی صمیمی شدم
پاسخ:نه بابا این چه حرفیه.اتفاقا خیلی خوشم اومد از لحنت دوست عزیز
یک دانشجوی پزشکی 
ساعت16:05---19 خرداد 1391
میشه من به دیوار نگاه نکنم.آآخه دیوار هم شد جا.حداقل به خودت نیگا کنم
پاسخ:شما بشین کنار من ساکت.هر جا رو میخوای نگاه کن دوست عزیزم